به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر"، به نظر اين دو پژوهشگر خاستگاه اين مسئله در علم از آنجاست كه رياضيات مبناي هر علمي به حساب مي آيد و علم هنگامي كه خواهان تبيين مبدأ جهان است ناگزير است ابزاري به نام رياضيات را به كار برد كه اين رياضيات خود بجد متكي بر زمان و مكان است.
به تعبيري ، رياضيات از تحليل آنچه در زمان مه بانگ و قبل از آن رخ مي داده عاجز است و تنها مي تواند زماني پس از آن را در دستگاه زماني و مكاني خود تبيين كند.
از سوي ديگر، رياضيات چنان است كه بجد بستگي به زمان دارد و به تعبير ديگر زمان صور حس دروني و بيروني به حساب مي آيد و در مقامي ديگر تصور رياضيات بدون صور حس مكان كه پديده هاي بيروني را تبيين مي كند ناممكن است.
به نظر اين پژهشگران اين امر سبب مي شود كه ما نتوانيم دوگانگي زمان و مكان را به يك يگانگي كه نه تنها هدف دين و فلسفه كه هدف علم است مبدل كنيم. به عبارت ديگر ، ما با دو جهان روبروييم كه در يكي زمان و مكان بيش از يك امر نيستند ( در زمان مه بانگ و قبل از آن) و در جهان ديگر ساختار زماني – مكاني حكمفرماست و اين دوگانگي ميان اين دو جهان همچنان ذهن و زبانهاي بسياري را به خود مشغول داشته است.
به اين جهت است كه حتي ما در نظام فكري اينشتين كه يك عالم و متفكر متأخر علمي محسوب مي شود دغدغه يگانگي و غلبه بر اين دوگانه گرايي را بجد مشاهده مي كنيم.
نظر شما